TRANSLATION

کتاب، مقالات، جزوه، آموزش زبان انگلیسی، ترجمه

TRANSLATION

کتاب، مقالات، جزوه، آموزش زبان انگلیسی، ترجمه

عناوین یادداشت‌ها

  • چگونه اهل مطالعه شویم؟ دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1397 14:19
    چگونه اهل مطالعه شویم؟ با داستانها می‌توان چندین بار زندگی کرد! این تنها راه کسب تجارب دیگران از زاویه‌ی نگاه آنان است که ما را به درک بهتری از افکار و احساسات و نیازهای دیگران می‌رساند. در کشورهایی که سرانه‌ی ساعات مطالعه در آنها بیشتر است، مردم ترافیک منظم‌تری را تجربه می‌کنند، جرم کمتری اتفاق می‌اُفتد، مردم به حقوق...
  • چگونه دایره‌ی واژگان خود را افزایش دهیم؟ دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1397 11:11
    چگونه دایره‌ی واژگان خود را افزایش دهیم؟ بسیاری از افراد گمان می‌کنند که فقط باید تکرار کنند تا حفظ شوند، و دست آخر هم خیلی زود فراموش می‌کنند! ابزارهایی وجود دارند که به کمک آنها می‌توانید بسیار مؤثرتر دایره‌ی لغات خود را افزایش دهید و همه چیز را بخاطر بسپارید. در واقع بیشتر این ابزارها را هم اکنون در اختیار دارید...
  • داستانهایی از ارواح یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1397 19:07
    داستانهایی از ارواح یک­مرتبه سرش را بالا آورد. چیزی آزارش داده بود اما او نمی­دانست چه چیزی. راست نشست و گوش کرد. اتاق ساکت بود. همین آزارش داده بود. سروصدای موشها خاموش شده بود. مور با لبخندی گفت: «اینه که داره اذیتم می­کنه!» او نگاهی به اطراف اتاق انداخت و موشی بسیار بزرگ­جثه را دید. موش بر روی صندلی بلند و سیاه رنگ...
  • چگونه انگلیسی یاد بگیریم؟ یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1397 09:43
    چگونه انگلیسی یاد بگیریم؟ آموزش خصوصی زبان انگلیسی: مکالمه، آیلتس ( IELTS )، ترجمه، کنکور، تقویتی ... به همراه افزایش سریع دایره‌ی لغات و اصطلاحات اصفهان- شاهین‌شهر 09125800677 فرض کنیم به یک کشور انگلیسی زبان رفته باشید و در آنجا هیچکس را نشناسید که پارسی بداند! شما وادار خواهید شد تا انگلیسی حرف بزنید. باید دست‌کم...
  • The Gatekeeper By Jason D. Morrow نگهبان دروازره یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1393 17:42
    The Gatekeper By Jason D. Morrow نگهبان دروازه "سیلاس" باید نگهبان دروازه را بیابد تا از توطئه قتل یکی از مقامات جلوگیری کند و حقیقتی را درباره سرنوشتش دریابد. در عین حال ممکن است به زودی جنگی در بگیرد و بیگناهان بسیاری زندگی خود را بخاطر این توطئه و فساد مقامات از دست بدهند. لینک یک داستان : کلیک کنید
  • Bloody Little Secrets By Karly Kirkpatrick رازهای کوچک لعنتی یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1393 17:41
    Bloody Little Secrets By Karly Kirkpatrick رازهای کوچک لعنتی نوشته کارلی کیرک پاتریک یک داستان سرشار از ماجرا از یک خون آشام. وقتی "ویکی" در می یابد که هرگز نخواهد مُرد، تلاش می کند تا آنرا موضوعی بی اهمیت جلوه دهد. اما او نمی تواند جلوی هوس خود را برای گاز گرفتن گردن دوست پسرش بگیرد. کسی که ویکی را به خون...
  • Fade ضعف یکشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1393 17:38
    Fade ضعف نوشته آ. ک. مورگان "آریونا" و "داک" هر دو دچار مسائلی هستند؛ اولی بخاطر مرگ مادرش و دومی بخاطر دیوی که در وجود خود احساس می کند. ملاقات آنها با برملا شدن یک پیشگویی همزمان می شود که می تواند همه چیز را نابود کند مگر آنکه این دو به یکدیگر اعتماد کنند.
  • Spider's Bite By Jennifer Estep نیش عنکبوت شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1393 22:18
    Spider's Bite By Jennifer Estep نیش عنکبوت وقتی خانواده "جین" کشته می شوند، او مجبور می شود تا برای حفظ جان خود، آدم کشی را یاد بگیرد. حالا عنصر سنگی که پرتاب کننده چاقو است صلیب مرگبار را بدست آورده است و می خواهد تمام نسل بشر و جادوگران را بکشد تا به نظر خودش به عدالت برسد. نوشته جنیفر استپ. کتاب پرفروش از...
  • Crimson Night By Marie Hall شب سُرخگون جمعه 29 فروردین‌ماه سال 1393 18:26
    Crimson Night By Marie Hall سرزمین پاندورا که نیمی از آن را شیاطین پُر کرده اند، آنقدرها هم سرزمین بدی نیست! او تا جایی که می تواند خون آشامها، گرگینه ها و زامبی ها را می کُشد تا روشنایی صبح بدمد. اما وقتی یکی از عاشقان او از دست ساکنان پاندورا فرار می کند، آنها ترس برشان می دارد که وی رازشان را به این دختر شیطان کُش...
  • Origins earth is born سرآغاز پیدایش زمین سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 14:21
    NEIL deGRASSE TYSON: In its infancy, Earth was a primeval hell, a lifeless planet bombarded by massive asteroids and comets. The moon, much closer to Earth, loomed large in the sky. Instead of water, red hot lava streamed across the surface of our planet. Volcanoes spewed noxious gases into the primitive atmosphere....
  • The Sniper جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 13:08
    The Sniper (Liam O'Flaherty) ترجمه ‎ ی فرشاد قدیری تک ‎ تیرانداز آفتاب غروب طولانی ماه جون به خاموشی گراییده بود. دوبلین [1] در تاریکی شب به روی زمین دراز کشیده بود اما نور کم رمق ماه که لابلای ابرهای پشم مانند پراکنده می ‎ شد، مسیر راه خیابانها و دریاچه ‎ ی لیفی [2] را نمایان می ‎ ساخت. در اطراف بخشی که از چهار طرف...
  • The Kitten جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 13:04
    ترجمه: فرشاد قدیری The Kitten بچه گربه ریچارد رایت (Richard Wright) ما در یک خانه‎ی آجری تک واحدی در ممفیس زندگی می‎کردیم که کلنگی شده بود. این خانه‎ی سنگی و پیاده‎روهای سیمانی برای من بسیار دلگیر و کسالت‎بار بود. نه سبزه‎ای و نه تحرکی، این شهر درست مثل مُرده بنظر می‎رسید. تمام فضای زندگی برای ما چهار نفر، یعنی من،...
  • Sredny Vashtar جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 13:01
    ترجمه: فرشاد قدیری Sredny Vashtar (Saki) سردنی واشتار کنرادین ده ساله بود و دکتر نظر تخصصی‎اش را اعلام داشته بود که این پسر تا حداکثر پنج سال دیگر بیشتر زنده نخواهد بود. دکتر چندان خوبی نبود و کمتر می‎شد روی حرفش حساب کرد اما نظرش توسط خانم دوراب تایید شده بود، کسی که تقریبا برای همه چیز می‎شد روی او حساب کرد. خانم...
  • Little Girls Wiser Than Old Men جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 12:56
    دختربچه ها از بزرگترها عاقل ترند ( نوشته ی لئو تولستوی ) ترجمه : فرشاد قدیری از بیان شفاهی داستان 2 دانشگاه پیام نور آن سال عید پاک خیلی زودتر از موعد رسیده بود . مردم از راندن سورتمه ها دست کـشیده بودنـد، بـرف محوطـه ی مزارع را پوشانده بود و جویبارهای کوچکی به راه افتاده بودند . در یک کوچه که در میـان دو باغچـه ی...
  • The Glove جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 12:52
    دستکش با نوک انگشت از لبه ی پنجره آویزان بود . لحظـه ای بعـد آرام روی زمـین پریـد . سراسـیمه بـه اطـراف نگـاهی انداخت . ساختمان، در حومه ی شهر بود و به اندازه ی کافی دور از حیاط هایی که با دیوارهـای بلنـد سـنگی از هـم جـدا شده بودند . نیمه های شبی ظلمانی بود . احتمال این که " جیمز دان " در آن ساعت با کسی...
  • After Twenty Years جمعه 19 مهر‌ماه سال 1392 12:43
    فرشاد قدیری After Twenty Years by O.Henry from: Oral Reproduction of Stories 2 بعد از بیست سال افسر پلیس در خیابان محل پُست خود با ژستی استوار قدم می‎زد. ژست استوار او برای نمایش در مقابل تعداد کمی رهگذر نبود، بلکه عادت همیشگی‎اش چنین ایجاب می‎کرد. ساعت تازه نزدیک ده شب شده بود اما باد سرد شدیدی که از آن بوی باران به...